2024-03-29T16:19:07Z
https://srjournal.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10888
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
اثر روشهای مختلف کوددهی بر ویژگیهای کمی و کیفی میوهی کیوی
بیژن
مرادی
طاهره
رئیسی
سمیه
شاهنظری
کوددهی یکی از فاکتورهای اصلی مؤثر بر عملکرد و کیفیت میوهی درخت کیوی است. اطلاعات کمی در مورد اثر روشهای کوددهی بر ویژگیهای کمی و کیفی میوه کیوی وجود دارد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف مقایسه روشهای مختلف کوددهی شامل پخش سطحی (شاهد)، چالکود و کودآبیاری به تنهایی یا در ترکیب با محلولپاشی بر عملکرد، برخی ویژگیهای کیفی و غلظت عناصر غذایی در میوهی کیوی در باغ کیوی از موسسه تحقیقات مرکبات کشور-رامسر اجرا شد. نتایج نشان داد اثر روش کوددهی بر عملکرد و وزن تکمیوه معنادار بوده و بیشترین مقدار این ویژگیها در روش کوددهی کودآبیاری+محلولپاشی مشاهده گردید. علاوه براین، با کاربرد محلولپاشی در همه تیمارهای مورد مطالعه مقدار عملکرد هر درخت بهطور متوسط افزایش 157 درصدی نشان داد. مقدار سفتی و مواد جامد محلول با کابرد محلولپاشی در همه تیمارهای کوددهی با استثنا پخش سطحی بهترتیب کاهش و افزایش نشان دادند. نتایج بررسی غلظت عناصر معدنی در بافت میوه کیوی نشان داد که اثر روش کوددهی و نیز اثر محلولپاشی بر غلظت پتاسیم، کلسیم و نیتروژن در میوه کیوی معنادار بود. علاوه براین، صرفنظر از روش کوددهی، غلظت عناصر غذایی در میوه کیوی بهترتیب پتاسیم > نیتروژن > کلسیم کاهش یافت. همچنین، نتایج همبستگی نشان داد که مقدار سفتی میوه کیوی در زمان برداشت همبستگی معناداری با کلسیم و همبستگی منفی معناداری با نسبتهای پتاسیم به کلسیم، نیتروژن به کلسیم و (پتاسیم+نیتروژن) به کلسیم داشت. مازادبراین، مقدار مواد جامد محلول در میوهی کیوی همبستگی معناداری با نیتروژن و پتاسیم داشت. بهطورکلی با توجه به مجهز بودن تمام باغهای کیوی شمال کشور به سیستم آبیاری تحتفشار، روش کوددهی کودآبیاری+محلولپاشی میتواند در زمان و هزینهها صرفهجویی کرده و نیز منجر به افزایش عملکرد و بهبود ویژگیهای کیفی میوه در زمان برداشت گردد.
چالکود
پخش سطحی
کودآبیاری
محلولپاشی
عناصر غذایی
2016
11
21
237
248
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107355_9ee8b9e5f9257a1f135668e86d88c1c4.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
بررسی واکنش گیاه لوبیا چیتی به مصرف روی در تعدادی از خاکهای استان مرکزی
محمدعلی
خودشناس
جواد
قدبیک لو
مسعود
دادیور
آزمون خاک نقش مهمی در مدیریت صحیح مصرف عناصر غذایی در مزرعه دارد. این در حالی است که آزمونها می بایست منطقهای باشد تا بتواند مبنای توصیه کودی قرار گیرد. لوبیا، با سطح زیر کشت وسیع در استان مرکزی تولید میشود. در راستای واسنجی منطقهای و شناسایی دقیق وضعیت خاکهای استان و با توجه به کمبود اطلاعات در زمینه حد بحرانی روی قابل استفاده در خاکهای زیر کشت لوبیا، این مطالعه به منظور تعیین حد بحرانی عنصر روی انجام شد. 20 نمونه خاک با دامنه وسیع از نظر غلظت روی قابل استفاده و همچنین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی از میان خاکهای مزارع استان انتخاب و پس از آماده سازی در گلخانه، لوبیا چیتی (Phaseolus Vulgaris L.) در آنها کشت گردید. آزمایش گلخانهای در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. برای بررسی پاسخ گیاه لوبیا نسبت به مصرف کود روی از دو سطح 0 و 10 میلی گرم روی در کیلوگرم خاک استفاده گردید. نتایج نشان داد اثر نوع خاک، مصرف روی و برهمکنش آنها بر پاسخهای گیاه معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگین مصرف کود، تفاوت معنیداری از لحاظ تولید ماده خشک، غلظت و جذب کل عنصر روی نشان داد. با روش تصویری کیت و نلسون حد بحرانی روی (با روش عصاره گیری، دی تی پی ا) 8/0 میلیگرم بر کیلوگرم خاک بدست آمد. معادله رگرسیون چند متغییره نشان داد که تغییرات روی قابل استفاده خاک با کربن آلی و کربنات کلسیم معادل خاکها ارتباط معنیدار دارد. همچنین رشد نسبی گیاه با استفاده از مقدار روی قابل استفاده خاک بطور معنیداری قابل ارزیابی بود. ضریب c در معادله میچرلیخ- بری برای عنصر روی در خاکهای مورد مطالعه 87/0 تعیین شد و حد بحرانی برای دستیابی به رشد نسبی 80%، 85% و 90 درصد به ترتیب 8/0، 95/0 و 14/1 میلیگرم در کیلو گرم خاک بدست آمد.
حد بحرانی
دی تی پی آ
روی قابل استفاده
معادله میچرلیخ-بری
2016
11
21
249
256
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107356_f5f5353b4a637d124e1675f4e2f639c9.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
تأثیر سطوح مختلف ورمیکمپوست بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک و شاخصهای رشد دو اکوتیپ ریحان (Ocimum basilicum L.)
مرتضی
گلدانی
مریم
کمالی
سعیده
محتشمی
عسکر
غنی
ورمیکمپوست به عنوان کود آلی منبع غنی از عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان میباشد. به منظور مطالعه اثر کاربرد کود ورمیکمپوست بر خصوصیات رشد گیاه ریحان (Ocimum basilicum L.)،آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل دو اکوتیپ ریحان سبز و بنفش و 5 سطح ورمیکمپوست (0، 20%، 40%، 60% و 80 درصد حجمی ورمیکمپوست) بود. نتایج نشان داد که اثر ساده ورمیکمپوست در تمام صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. با افزایش مقدار ورمیکمپوست تا 80 درصد عدد اسپد نسبت به شاهد 34 درصد افزایش یافت و سطح برگ 7 برابر تیمار شاهد افزایش نشان داد. اثر اکوتیپ نیز در صفاتی مثل وزن تر و خشک کل، فتوسنتز و تعداد برگ در سطح احتمال 1% معنیدار شد. همچنین اثر متقابل ورمیکمپوست و اکوتیپ در صفاتی مانند طول گلآذین، طول شاخهجانبی، فتوسنتز و هدایتروزنهای اختلاف معنیداری نشان داد. به این ترتیب بیشترین طول گلآذین و طول شاخهجانبی در ریحان سبز و در تیمار 80 درصد ورمیکمپوست به ترتیب 7/8 و 78/31 سانتیمتر به دست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد که پاسخ ویژگیهای رشدی و عملکردی گیاه ریحان به طور چشمگیری تحت تأثیر مصرف ورمیکمپوست قرار گرفت. به طوری که با افزایش میزان ورمیکمپوست شاخصهای رشدی و عملکرد نیز افزایش نشان داد. لذا توصیه میشود مقدار مصرف کود ورمیکمپوست با در نظر گرفتن وضعیت خاک، کیفیت آب و نتایج آنالیز خاک، نوع محصول کشت شده و تغذیه گیاهی حدود ۴ تا ۸ کیلوگرم در مترمربع هر 2 تا 3 سال یکبار استفاده شود.
ریحان سبز و بنفش
طول گلآذین
سطح برگ
فتوسنتز
وزن تر و خشک کل
2016
11
21
257
269
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107357_f6d2c7769fa1c2f3b5b2837342ca10ad.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
ارزیابی تأثیر بلند مدت روشهای مختلف مدیریت خاکورزی و تناوب زراعی بر ذخایر کربن آلی خاک
فردین
حامدی
یحیی
پرویزی
عملیات خاکورزی مناسب و رعایت تناوب صحیح زراعی دو عامل مهم مدیریتیاند که می توانند ذخایر کربن آلی خاکها را تحت تأثیر قرار دهند. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات بلند مدت روشهای مختلف خاکورزی و تناوب زراعی بر میزان ذخیره کربن آلی خاک در ایستگاه تحقیقاتی ماهیدشت انجام شد. این آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور که شامل فاکتور خاکورزی با سه روش( بیخاکورزی، چیزل و گاوآهن برگردان دار) و فاکتور تناوب زراعی در سه سطح(گندم-ذرت، گندم-کلزا و گندم-گلرنگ)، با سه تکرار به مدت 5 سال اجرا گردید. هر ساله در پایان فصل رشد نمونهبرداری از خاک از اعماق 15-0 و30-15 سانتیمتری انجام شد که در آنها جرم مخصوص ظاهری و کربن آلی خاک اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که در سالهای اول اجرای آزمایش اثر فاکتور خاکورزی از نظر آماری معنیدار نگردید اما در سالهای پایانی و نیز در مجموع پنج سال فاکتور خاکورزی از نظر آماری معنیدار شد بطوریکه استفاده از روش بیخاکورزی در اولویت قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد بیشترین ارتقاء ذخیره کربن آلی خاک در پایان پنج سال آزمایش از کاربرد بیخاکورزی با تناوب گندم-گلرنگ به میزان 1/5 تن در هکتار به دست آمد. ضمن آنکه کاربرد چیزل در نظام خاکورزی در بیشتر موارد منجر به تقلیل ذخیره کربنی خاک به میزان حدود 5/1 تن در هکتار شده بود. بنابراین استفاده از بیخاکورزی با تناوب گندم-گلرنگ و حتی با تناوب گندم-کلزا در طولانی مدت بر روشهای دیگر برتری دارد و قابل توصیه برای منطقه میباشد.
بیخاکورزی
چیزل
گاوآهن برگرداندار
تناوب زراعی و وزن مخصوص ظاهری خاک
2016
11
21
271
280
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107360_f6a6a28b574608406487eed4d1154095.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
کاربرد شاخص موران در تشخیص دادههای پرت مکانی و ارزیابی اثر آنها بر برآورد توزیع مکانی ماده آلی خاک
فرخ
اسدزاده
مریم
رحمتی
حسین
عسگرزاده
ماده آلی خاک بهعنوان شاخصی کلیدی از درجه تخریب خاکها و قابلیت ترسیب کربن در آنها بوده و تعیین الگوی پراکنش مکانی آن در یک منطقه از اقدامات اساسی برای تدوین استراتژیهای مؤثر مدیریت خاک و اکوسیستم محسوب میشود. در این خصوص، روشهای زمینآماری مانند کریجینگ بهطورگستردهای بهمنظور تعیین الگوی پراکنش مکانی کربن آلی و سایر ویژگیهای خاک بهکار برده شده است. ویژگیهای آماری دادههای اولیه تأثیر بسیار زیادی بر کیفیت نقشههای تولیدشده داشته و از اینرو تشخیص و حذف دادههای پرت کلی و مکانی بهعنوان یک گام اساسی اولیه در تهیه نقشههای دقیقتر از ماده آلی محسوب میشود که در پژوهشهای پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش باهدف ارزیابی اثر دادههای پرت مکانی بر چگونگی توزیع ماده آلی خاک در حوزه آبخیز روضهچای واقع در شهرستان ارومیه، استان آذربایجان غربی، صورت گرفت. برای این منظور 89 نمونه خاک سطحی (10-0 سانتیمتری) بر اساس روش نمونهبرداری تصادفی نظارتشده از حوزه تهیه شد. دادههای پرت کلی مربوط به ماده آلی با استفاده از نمودار جعبهای و پس از نرمال کردن توزیع مقادیر حذف شد. بهمنظور حذف دادههای پرت مکانی از شاخصهای موران کلی و محلی استفاده شد. کورلوگرام شاخص موران کلی در فاصله900 متری حداکثر همبستگی مکانی را نشان داد که این فاصله بهعنوان مبنای تعیین نقاط پرت مکانی با استفاده از شاخص موران محلی در نظر گرفته شد. نقشه خوشهبندی بهدست آمده از شاخص موران محلی، چهار داده پرت مکانی را در منطقه نشان داد که با حذف آنها مقادیر ضرایب کارایی نقشهکریجینگ شامل MAE و RMSE به ترتیب از 97/0 و 31/1 به 85/0 و 12/1 کاهش یافته و در نتیجه دقت نقشه در مقایسه با شرایط عدم حذف این دادهها 5/13 درصد افزایش یافت. نتایج کلی، مؤید کارایی استفاده از شاخص موران برای تشخیص دادههای پرت مکانی و اثر مثبت حذف این دادهها در افزایش دقت نقشه کریجینگ ماده آلی در منطقه بود.
داده پرت کلی
کریجینگ
ساختار مکانی
ارومیه
2016
11
21
281
293
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107364_48845040f7b904d3bcca98c97cf7bc3a.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
تأثیر فاصله از منبع آلودهکننده هوا بر وضعیت تغذیهای آهن در گیاه بارهنگ در شیراز
وحید
محصلی
امیرحسین
خوشگفتارمنش
حسین
شریعتمداری
آهن به عنوان یکی از عناصر غذایی ضروری کممصرف، نقش بسزایی در فعالیت آنزیمهای مهم آنتیاکسیدان بر عهده داشته و از این طریق تحمل گیاه در برابر تنشهای محیطی را تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، تنشهای محیطی از جمله آلودگی هوا با تغییر در فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، وضعیت تغذیهای آهن گیاه را تغییر میدهند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات غلظت آهن و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان مرتبط با آهن در گیاه بارهنگ با فاصله از منابع آلاینده هوا بود. گازهای حاصل از فعالیت پالایشگاه شیراز و ترافیک شهری میدان امام حسین بهعنوان منبع آلاینده هوا انتخاب شده و در فواصل مختلف از این دو مبداء از گیاه بارهنگ نمونهبرداری انجام گردید. غلظت آهن، روی، کلروفیل a و b، کاروتنوئیدها و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز برگ اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با دورتر شدن از پالایشگاه، غلظت آهن در گیاه افزایش یافت بطوریکه در شهرک رکنآباد (12 کیلومتری پالایشگاه)، 86/34 درصد و در باغ ملی (20 کیلومتری پالایشگاه)، 73/44 درصد افزایش غلظت آهن در مقایسه با گیاهان اطراف پالایشگاه مشاهده شد. همچنین با افزایش فاصله از پالایشگاه، غلظت کلروفیل گیاه نیز با یک روند صعودی همراه بود. فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز در گیاه با فاصله از پالایشگاه افزایش یافت. در ارتباط با مسیر دوم، ترافیک شهری میدان امام حسین بهاستثناء غلظت آهن، تغییرات مشخصی در غلظت کلروفیل و نیز فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز گیاه با فاصله از مبدا آلودگی مشاهده نگردید که علت آن تغییرات نامنظم غلظت آلایندههای هوا بدلیل تردد وسایل نقلیه در تمام طول این مسیر عنوان میشود. هرچند عوامل مختلفی از جمله برخی ویژگیهای خاک ممکن است در این زمینه تأثیر گذار باشند اما با توجه به عدم وجود تفاوت بین خصوصیات خاکها بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ارتباط نزدیکی بین وضعیت تغذیهای آهن گیاهان بارهنگ و درجه آلودگی هوا وجود دارد.
آلایندههای هوا
پراکسیداز
غلظت آهن
کاتالاز
گیاه بارهنگ
2016
11
21
295
304
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107366_0d608cd7f8d46ce75bf4c778419bb9fb.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
تحلیل عدم قطعیت مدل سیستم استنتاج فازی در پیش بینی ضریب هدایت هیدرولیکی خاک اشباع
عباس
خاشعی سیوکی
محسن
پوررضا بیلندی
تعیین و پیشبینی میزان هدایت هیدرولیکی خاک در شرایط اشباع اهمیت ویژهای در مسایل و طراحیهای مرتبط با فیزیک خاک دارد. در این میان برآورد و تخمین آن با استفاده از دادههای موجود آسان توسعه زیادی پیدا کرده که از آن جمله استفاده از سیستمهای خبره پیش از پیش کاربرد داشته است. شاید مدل ROSETTA قدیمیترین مدل مذکور باشد در این میان سیستم استنتاج فازی نیز بدلیل پیچیدگیها و صرف هزینه و وقت کمتر کاربرد زیادی پیدا کرده است اما وضعیت قطعیت نتایج آن مسئلهای چالشی میباشد که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. در این تحقیق تعداد 151 نمونه از خاکهای زراعی شهرستان بجنورد در خراسان شمالی انتخاب و متغیرهای مؤثر جرم مخصوص ظاهری و واقعی خاک با کمک رگرسیون مرحلهای جهت برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع به کار گرفته شد. نتایج تحلیل عدم قطعیت مونت کارلو بر مبنای 1000 نمونهگیری بدون جایگذاری، بر اساس سه معیار ارزیابی نیز نشان داد که علیرغم محدودیت در تعداد دادههای موجود، مدل سیستم استنتاج فازی از پهنای باند اطمینان مطلوبی برخوردار است. در نتیجه الگوهای عمومی و کلی تغییرات هدایت هیدرولیکی به خوبی پیشبینی شده و به طور خاص نیز تابع عضویت Gaussmf، دارای قطعیت بیشتری در برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع خاک می باشد.
ANFIS
تابع عضویت
قطعیت خروجی مدل
2016
11
21
305
317
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107367_8c33ef84938f1f3828cc662aca20d1cd.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
اثر تغییر کاربری اراضی بر هدایت هیدرولیکی غیراشباع خاک در شرایط غیرماندگار و ارزیابی برخی اطلاعات جهانی
فرهاد
ابراهیمی
مجید
رئوف
به منظور تحلیل جریان آب در خاک در حالت غیرماندگار میتوان از روش ژانگ بهره برد. هدف از این تحقیق تعیین روشی مناسب جهت تخمین مقادیر هدایت هیدرولیکی اشباع و غیراشباع در کاربریهای مرتع، باغ و کشاورزی و اثرات تغییر کاربری اراضی بر آن میباشد. کاربریهای باغ و کشاورزی از تغییر کاربری مرتع به وجود آمدهاند. آزمایشات صحرایی نفوذ با استفاده از نفوذسنج دیسک مکشی در مکشهای 0، 3، 6، 10 و 18 سانتیمتر آب با سه تکرار در هر کاربری انجام شد. سپس مقادیر هدایت هیدرولیکی در کاربریهای مختلف به روش ژانگ تعیین گردید. برای تخمین پارامترهای هیدرولیکی مدل هدایت هیدرولیکی ونگنوختن مورد نیاز در روش ژانگ از دادههای اطلاعاتی راولز و همکاران، کارسل و پریش، نتایج نرم افزار ROSETTA و مدل HYDRUS-2D استفاده شد. جهت تعیین مقادیر خطای روشهای تخمین هدایت هیدرولیکی نسبت به مقادیر دادههای اندازهگیری شده از دو شاخص ارزیابی آماری خطای نسبی(RE) و متوسط مجذور مربعات خطا (RMSE) استفاده گردید. نتایج حاصل از محکهای آماری نشان داد در هر سه کاربری مدل ژانگ براساس دادههای اطلاعاتی کارسل و پریش با کمترین مقدار RE و RMSE بالاترین صحت را در برآورد مقادیر هدایت هیدرولیکی دارا میباشد. به غیر از روش کارسل و پریش سایر روشها در همه کاربریها در برآورد مقادیر هدایت هیدرولیکی در رطوبتهای نزدیک اشباع دارای صحت پایین میباشند اما در مکشهای بالاتر عملکرد آنها بهبود یافته است. همچنین طی تغییر کاربری از مرتع به باغ و کشاورزی مقادیر هدایت هیدرولیکی اشباع افزایش یافته که دلیل آن میتواند افزایش ماده آلی خاک و خاکدانه سازی در کاربریهای باغ و کشاورزی باشد که در کاربری مرتع کمتر از دو کاربری دیگر است.
هدایت هیدرولیکی اشباع
نفوذسنج دیسک مکشی
Hydrus-2d
مدل ژانگ
2016
11
21
319
328
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107369_b99ce09f9c1c8db1d2a3200338d8529c.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
بررسی اثر کاربرد کمپوست زباله شهری بر جزء بندی برخی فلزات سنگین در سه کلاس بافتی خاک
محسن
یاری
قاسم
رحیمی
صلاح الدین
مرادی
عیسی
ابراهیمی
سعیده
صادقی
استفاده از کمپوست زباله شهری برای افزایش کیفیت خاک، روش مناسبی به شمار میرود البته این کودها حاوی فلزهای سنگین هستند. برای انجام این پژوهش، از سه کلاس بافتی خاک شامل رسی، لومی و لوم شنی استفاده شد این خاکها را با پنج سطح تیمار کمپوست: 0، 20، 40، 80 و 120 تن در هکتار مخلوط شدند و آزمایش در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. بعد از انجام آزمایشهای پایه محتوای فلزهای سنگین (روی، مس، نیکل، کادمیوم، سرب و منگنز) در بخشهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که افزایش مقدار مصرف کمپوست سبب افزایش غلظت غالب فلزهای سنگین در تمام بخشهای محلول، آلی، کربناتی و باقیمانده شد. همچنین مصرف کمپوست در خاک باعث افزایش pH، EC خاک شد. افزایش غلظت عناصر در بافت رسی نسبت به دو بافت دیگر بیشتر بود و بخشهای باقیمانده، کربناتی، آلی و محلول به ترتیب دارای بیشترین اندازه عناصر بودند. بیشترین میزان فلز سنگین در بخش محلول مربوط به عنصر منگنز بود و کمترین میزان مربوط به عنصر روی در بافت لوم شنی گزارش شد. با توجه به نتایج بدست آمده توصیه میشود در مصرف کودهای کمپوست، ضمن اندازه گیری محتوای فلزات سنگین، طی برنامههای منظم، پایش لازم در این زمینه به عمل آید.
آلودگی خاک
روی
سرب
مس
کادمیوم
کیفیت خاک
2016
11
21
329
341
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107370_6039fb8144be35d54bd5edf508472569.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
اثر کاربرد لجن فاضلاب بر تغییرات زمانی حدود خمیرایی و پایداری خاکدانهها در یک نمونه خاک آهکی
فاطمه سادات
علوی
عبدالمجید
ثامنی
سید علی اکبر
موسوی
کمبود ماده آلی در خاکهای مناطقخشک و نیمهخشک سبب کاهش کیفیت فیزیکی و افزایش رواناب و فرسایش خاک میشود. کاربرد ترکیباتآلی (لجن فاضلاب) در این مناطق میتواند سبب بهبود ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک شود. در این تحقیق اثر کاربرد سطوح مختلف (صفر، 30 و 60 تندرهکتار) لجن فاضلاب در سه زمان 30, 60 و120 روز پس از خوابانیدن بر کربن آلی، پایداری خاکدانهها (میانگین وزنی و هندسی قطر خاکدانهها) و حدود خمیرایی (رطوبت حد بالا و پایین خمیرایی و شاخص خمیرایی) خاک بررسی شد. کربنآلی خاک با افزایش سطوح کاربردی لجن فاضلاب افزایش یافت، اما با گذشت زمان در مقایسه با شاهد به طور معنیداری کاهش یافت. پایداری خاکدانهها با کاربرد لجنفاضلاب بهطور معنیداری افزایش یافت ولی با گذشت 60 روز پس ازخوابانیدن بهطور معنیداری نسبت به 30 روز کاهش یافت این درحالی استکه پس از 120 روز تفاوت معنیداری با خوابانیدن به مدت 30 روز نداشت. رطوبت حد بالای خمیرایی خاک با کاربرد سطوح مختلف لجن فاضلاب افزایش یافت و با گذشت زمان، ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. در حالیکه رطوبت حد پایین خمیرایی با افزایش سطوح کاربرد لجن فاضلاب افزایش یافت و با گذشت زمان بهطور معنیداری تغییر نیافت. شاخص خمیرایی خاک بهطور معنیداری تحت تأثیر سطوح کاربرد لجن فاضلاب قرار نگرفت. اما در طول زمان ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. به طور کلی نتایج نشان داد افزودن لجن فاضلاب علاوه بر اینکه توانست سبب افزایش ماده آلی خاک و ظرفیت نگهداری آب خاک شود امکان شخم و عملیات خاکورزی را در رطوبتهای بیشتر و بدون فشردگی خاک فراهم آورد. البته بایستی در کاربرد لجن فاضلاب علاوه بر در نظر گرفتن اثرات مثبت لجن بر بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک، مسائل اقتصادی و اثرات نامطلوب حاصل از کاربرد مقادیر زیاد لجن و خطرات زیست محیطی نیز مورد توجه قرار گیرد.
میانگین وزنی و هندسی قطر خاکدانهها
حدود آتربرگ
کربن آلی
حد بالا و پایین خمیرایی
شاخص خمیرایی
2016
11
21
343
356
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107372_1c577caf1607b13fa41964df9c97bb5e.pdf
پژوهش های خاک
2228-7124
2228-7124
1395
30
3
تأثیر جنگلکاری گونههای سوزنیبرگ و پهنبرگ بر برخی ویژگیهای خاک جنگلکاری ریمله-لرستان
زهرا
جمشیدنیا
کامبیز
ابراری واجاری
اکبر
سهرابی
غلام حسن
ویس کرمی
جنگلکاری نه تنها پوششگیاهی را تغییر میدهد، بلکه باعث تغییرات مهم در ویژگیهای فیزیکی-شیمیایی خاک میشود. جنگلداران همیشه به دانش حاصل از بررسی ویژگیهای فیزیکی- شیمیایی خاک برای حمایت ازجنگلهای تولیدی وابسته هستند. تحقیقحاضر به منظور بررسی برخی ویژگیهای خاک در یک منطقه جنگلکاری انجام گرفت.برای انجام این تحقیق منطقه جنگلکاری شده 20 ساله ریمله خرم آباد (لرستان) با دو توده سوزنیبرگ کاجبروسیا ( Pinus brutia Ten.) و سرونقرهای(Cupressus arizonica Green.) ویک تودهپهنبرگ بادامکوهی( Amygdalus scoparia Spach.) انتخاب شدند.در هر توده 10 قطعه نمونه 100 مترمربعی و در مجموع 30 قطعه نمونه به صورت تصادفی پیاده شدند و سپس در مرکز و چهارگوشه آنها قطعه نمونه 5/2×5/2 مترمربعی مستقر گردید و نمونهبرداری از عمق 30-0 سانتی متری خاک به کمک روش نمونههایترکیبی انجام شد(150 n=). نتایج نشان داد که از بین پارامترهای مورد مطالعه خاک منطقه از نظر مقدارکربن آلی و پتاسیم قابل جذب در توده های مورد نظر اختلاف معنیدار وجود دارد (01/0 p=) و همچنین از نظر مقدار نیتروژن کل نیز اختلاف معنیدار مشاهده شد( 05/0 p=). در این سه توده از نظر سایر پارامترهای خاک (pH، فسفر و وزنمخصوص ظاهری) اختلاف معنیداری وجود نداشت. توده بادامکوهی از نظر کربنآلی و پتاسیم قابلجذب بیشترین مقدار را داشته و بیشترین مقدار نیتروژن کل مربوط به توده سرونقرهای میباشد.
پوشش گیاهی
زاگرس
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی
بادامکوهی
سرونقرهای
2016
11
21
357
365
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_107374_2a670cd64d89be84b42d201eb225ff66.pdf