ORIGINAL_ARTICLE
اثر کود آلی و کشت همراه ذرت (.Zea mays L) و کلزا (.Brassica napus L) بر زیستفراهمی و جذب آهن در گلخانه
هن یکی از عناصر ضروری کممصرف برای گیاهان به شمار میرود. با وجود مقدار کافی آهن کل در خاک، در اغلب خاکها کمبود آن در گیاهان بروز پیدا میکند. برای رفع کمبود آهن در گیاهان، مفیدترین روش خاکی، تغییر خصوصیات شیمیایی خاک جهت افزایش زیستفراهمی آهن برای گیاه میباشد. بهمنظور بررسی اثر کود سبز یونجه و کشت مخلوط دو گیاه ذرت و کلزا، بر تغییرات برخی از خصوصیات شیمیایی ریزوسفر و زیستفراهمی و جذب آهن توسط گیاه، آزمایشی گلخانهای با دو سطح کود سبز (صفر و 2% جرمی) و 4 تیمار کشت (ذرت منفرد، کلزا منفرد، کشت مخلوط (ذرت و کلزا) و شاهد (بدون کشت) در سه تکرار، با استفاده از رایزوباکس در قالب طرح فاکتوریل انجام شد. نتایج نشان داد که کود سبز با کاهش pH، افزایش کربن آلی محلول (DOC) و ماده آلی خاک (SOM) زیستفراهمی آهن را به اندازه بیش از 4 میلیگرم بر کیلوگرم خاک افزایش داد. همچنین باعث افزایش معنیدار وزن خشک شاخساره گیاهان شده و جذب آهن توسط شاخساره کلزا را به اندازه 54 میکروگرم بر کیلوگرم خاک افزایش داد. نتایج همبستگی ساده خطی بین خصوصیات شیمیایی و زیستفراهمی آهن در خاک نشان داد که یک ارتباط پویا بین کاهش pH، افزایش DOC، SOM، EC و زیستفراهمی آهن در خاک وجود دارد. همچنین نتایج تجزیه گیاهان نشان داد که کود سبز غلظت آهن در شاخساره کشت مخلوط را کاهش داد.وزن خشک شاخساره در کشت مخلوط، 4/4 گرم در گلدان نسبت به کلزا و 5/5 گرم نسبت به ذرت در کشت منفرد بیشتر بود. بنابراین افزودن کود سبز به خاک و کشت مخلوط دو گیاه ذرت و کلزا در افزایش عملکرد مفید ارزیابی شد. همچنین کشت مخلوط ذرت و کلزا برای افزایش غلظت آهن در شاخساره ذرت مؤثر بود.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102206_2b3ab7d413f233f981ec250d24a4bb6f.pdf
2015-08-23
117
129
10.22092/ijsr.2015.102206
فاکتور انتقال
کربن آلی محلول
کمبود آهن
عناصر کممصرف
گیاهان عنصرکارا
یاسر
عظیم زاده
1
دانشجوی دکتری دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
حسین
شریعتمداری
2
استاد خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
AUTHOR
مهران
شیروانی
mehshirvani@yahoo.com
3
استادیار خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر گوگرد و تیوباسیلوس بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی گیاه سویا در چند چهار خاک آهکی با ظرفیت بافری متفاوت
علیرغم وجود مقادیر فراوان برخی از عناصر غذایی در خاکهای آهکی، فرم محلول و قابل جذب این عناصر کمتر از مقدار لازم برای رشد و نمو مناسب گیاه بوده و کمبود عناصر غذایی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصول در این خاکها محسوب میشود. گوگرد مهمترین ماده اسیدزا است که به دلیل صرفه اقتصادی در بسیاری از مناطق دنیا کاربرد آن در کشاورزی برای بهبود تغذیه گیاهان متداول بوده و سابقه دیرینه دارد. از آنجا که کارایی مصرف گوگرد به عوامل متعددی از جمله میزان توانایی خاک آهکی در خنثی نمودن اسید حاصل از اکسایش گوگرد بستگی دارد، لذا تعیین مناسبترین مقدار مصرف گوگرد در خاکهای آهکی با ظرفیت بافری متفاوت از اهمیت ویژهای برخوردار است. در خصوص مصرف گوگرد به منظور افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی در خاکهای آهکی و قلیایی تحقیقات اندکی در مورد مقدار مصرف و ارتباط آن با محتوای آهک خاک صورت گرفته است. لذا در تحقیق حاضر تأثیر مصرف گوگرد و مایه تلقیح تیوباسیلوس بر جذب برخی عناصر غذایی، رشد و عملکرد سویا در 4 خاک آهکی با ظرفیت بافری مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از طرح کاملاً تصادفی بصورت فاکتوریل برای کشت سویا در گلخانه استفاده شد. فاکتورها شامل گوگرد در هفت سطح (مقداری از گوگرد که بتواند با 0، 1/3، 25/6، 5/12، 25، 50 و 100 درصد مواد خنثی شونده خاک واکنش دهد)، خاک آهکی در چهار سطح (خاکهایی با 8، 14، 22و 38 درصد کربنات کلسیم معادل) بودند. نتایج نشان داد با افزایش مقدار گوگرد تا سطحی که با 50 درصد مواد خنثی شونده واکنش دهد جذب عناصر در گیاه و شاخصهای رویشی روند صعودی نشان داد. ولی این پارامتر با افزایش مقدار بعدی گوگرد کاهش یافت.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102207_ef56558d4d3046068936b199f542bf9a.pdf
2015-08-23
132
146
10.22092/ijsr.2015.102207
کربنات کلسیم معادل
مایه تلقیح
کارایی مصرف گوگرد
درصد مواد خنثی شونده
حسین
بشارتی
besharati1350@yahoo.com
1
دانشیار موسسه تحقیقات خاک و آب
LEAD_AUTHOR
طیبه
ملکزاده
2
کارشناس ارشد بیولوژی خاک
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی زیست فراهمی روی در ریزوسفر گیاه سورگوم Sorghum bicolor (L.) Moench
این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات ریزوسفر سورگوم بر روی قابل استفاده با چهار عصارهگیر انفرادی در ریشهدان اجرا شد.دو نمونه خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نسبتا مشابه و از دو منطقه، نمونه اول از منطقه بدون آلودگی و نمونه دوم ازمجاورت کارخانه کنسانتره روی و سرب تهیه شد.در هر نمونه خاک سه سطح غلظتی روی ( mg kg-1250، 375 و 500) با توجه به مقدار روی اولیه موجود در خاک اعمال گردید. فضای داخلی ریشهدان با صفحات توری نایلونی (40 مش) به سه منطقه 1S (منطقه ریزوسفری)، 2S (مجاور به ریزوسفر) و 3S(فواصل دورتر از ریزوسفر) جداسازی شدند و گیاه سورگوم در منطقه 1S کاشته شد. اثر فعالیت ریشه گیاه بر اشکال زیست فراهم روی شامل قابل عصارهگیری با آب مقطر، نیترات کلسیم وDTPA معنیدار بود. مقدار روی به شکلهای (قابل عصاره گیری با DTPA، نیترات کلسیم، آب مقطر) در ریزوسفر (1S) خاک غیرآلوده به ترتیب 6/8%، 100% و 130% بیش از توده خاک در سه هفته ابتدایی بود. اگرچه روی قابل استخراج با HNO3 در این ناحیه تفاوتی با توده خاک نداشت اما در زمان هفت هفته به طور معنیداری به میزان 10% کاهش یافت. این امر نشان دهنده اثرگذاری فعالیت ریشه سورگوم بر اشکال غیر زیست فراهمتر [S1] در فواصل زمانی بیشتر (هفت نسبت به سه هفته) میباشد. افزایش زیستفراهمی روی در زمان سه هفته در خاک غیرآلوده به طور معنی داری (01/0>p) موجب جذب بیشتر آن توسط گیاه تا 30% شده است. نتایج نشان داد که غلظت و جذب روی در سورگوم با روی عصارهگیری شده توسط اسید نیتریک در خاک ریزوسفری همبستگی معنیداری (01/0>p) داشت. بنابراین، روش عصارهگیری اسید نیتریک میتواند برآوردی مناسب از روی قابل استفاده سورگوم در شرایط افزایش سطوح غلظتیآن باشد.
[S1]با متن انگلیسی مقایسه فرمایید
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102209_37a8241e17aec9795267d6db1adcd3e5.pdf
2015-08-23
148
162
10.22092/ijsr.2015.102209
اشکال شیمیایی
ریشهدان
عصارهگیرهای انفرادی
حسین میر سید
حسینی
1
دانشیار دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
سپیده
باقری نویر
2
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
عوامل تأثیرگذار بر مقاومت فروروی در سه کاربری بایر، زراعی و نیشکر در برخی از خاکهای خوزستان
هدف از این پژوهش، تعیین و مقایسه پارامترهای تأثیرگذار بر مقاومت فروروی (PR) در سه کاربری بایر، زراعی و نیشکر دراراضی کشت و صنعت هفتتپه در استان خوزستان میباشد. بدین منظور، تعداد 80 نمونه خاک از هر کاربری در دو عمق 40-0 و 80-40 سانتیمتری برای ایجاد معادلات رگرسیونی برآورد کننده PR جمعآوری گردید. به علاوه، امکان استفاده از شیب منحنی نگهداری رطوبت در نقطه عطف (شاخص S) در استخراج توابع رگرسیونی نیز بررسی شد. برای حذف اثرات محتوی رطوبتی بر PR، مقاومت فروروی در مکش 33 کیلوپاسکال اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که پارامترهای تأثیرگذار بر PR در اراضی بایر متفاوت تر از اراضی زراعی و نیشکر میباشند. با کاهش ماده آلی و میانگین وزنی قطر خاکدانهها در اراضی زراعی و نیشکر، مقادیر PR به صورت لگاریتمی افزایش یافت. احیای زمینهای بایر با از بین بردن محدودیت شوری و سدیمی آنها و افزایش مقدار ماده آلی سبب افزایش شاخص S شد. هم چنین نتایج نشان داد که در مقادیر خیلی پایین شاخص S، مقاومت فروروی وابسته به نیروهای تراکمی خواهد بود و با کاهش بیشتر ماده آلی و میانگین وزنی قطر خاکدانهها و یا افزایش SAR، تغییر اندکی در مقاومت فروروی به وجود خواهد آمد.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102210_f907f4636c3140d1fe995e42690ec9b2.pdf
2015-08-23
163
174
10.22092/ijsr.2015.102210
کاربری اراضی
شیب منحنی نگهداری رطوبت در نقطه عطف
فرزاد
مرادی
1
دانش آموخته علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
LEAD_AUTHOR
زهرا
قربانی
2
دانش آموخته علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
AUTHOR
پرستو
میساقی
3
مدرس علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
AUTHOR
بیژن
خلیلی مقدم
4
استادیار گروه علوم خاک، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی کارایی الگوریتم مدیریت دادهها به روش گروهی (GMDH) برای پیشبینی شاخصهای نگهداری آب در خاکهای شالیزاری
صحت توابع انتقالی در پیشبینی خواص هیدرولیکی خاک را میتوان با استفاده از توابع پرانعطاف افزایش داد. این تحقیق به منظور ارزیابی کارایی توابع با قابلیت انعطاف متفاوت (رگرسیونهای خطی و غیر خطی چند متغیره (MLR)، فیزیکی- تجربی آریا و پاریس (AP)، شبکه عصبی مصنوعی(ANN)، مدیریت دادهها به روش گروهی (GMDH) در پیشبینی مقدار آب خاک در حد ظرفیت مزرعهای و نقطه پژمردگی دائم خاکهای شالیزاری اجرا گردید. توابع انتقالی با استفاده از دادههای توزیع اندازه ذرات، کربن آلی، چگالی ظاهری و مقدار رطوبت حجمی خاک در مکشهای 33 و 1500 کیلوپاسکال در 136 نمونه خاک اراضی شالیزاری ساخته شد. الگوریتم GMDH در مقایسه با دیگر توابع انتقالی با کمترین ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، کمترین محک آکایک (AIC) و بیشترین نمایه توافق (D) از صحت و اعتبار بیشتری در پیشبینی مقدار رطوبت حجمی خاک در مکشهای 33 و 1500 کیلوپاسکال برخوردار بود. به نظر میرسد الگوریتم GMDH در تعیین روابط غیرخطی و پیچیده بین متغیرهای پایه مانند توزیع اندازه ذرات، چگالی ظاهری خاک و کربن آلی با مقدار رطوبت حجمی خاک در مکشهای 33 و 1500 کیلوپاسکال موفق تر از دیگر توابع انتقالی عمل نموده است.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102211_41934ca05a0de8d04956d571e622fad2.pdf
2015-08-23
175
188
10.22092/ijsr.2015.102211
توابع انتقالی
حد ظرفیت مزرعهای
حد پژمردگی دائم
رگرسیون خطی چند متغیره
شبکه عصبی مصنوعی
ناصر
دواتگر
1
استادیار پژوهش مؤسسه تحقیقات برنج کشور
LEAD_AUTHOR
علیرضا
سپاسخواه
2
استاد دانشگاه شیراز
AUTHOR
محمدرضا
نیشابوری
neyshmr@hotmail.com
3
استاد دانشگاه تبریز
AUTHOR
لیلا
رضائی
4
کارشناس ارشد آزمایشگاه فیزیک خاک، مؤسسه تحقیقات برنج کشور
AUTHOR
حسین
بیات
h.bayat@basu.ac.ir
5
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
نادر
نریمانزاده
6
استاد دانشگاه گیلان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تراکم بر برخی خصوصیات شیمیایی و زیستی دو نمونه خاک ریز و درشت بافت
بررسی تأثیر تراکم بر خصوصیات شیمیایی و بیولوژی خاک با آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تراکم خاک در سه سطح (تراکم طبیعی به معنی یکسان کردن جرم مخصوص ظاهری داخل گلدان با شرایط طبیعی و ده درصد و بیست درصد افزایش جرم مخصوص ظاهری با انجام تراکم داخل گلدان)، دو نوع خاک (بافت ریز و درشت) و دو مرحله زمانی (یک هفته پس از کاشت و پایان کشت گندم) مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات شیمیایی شامل pH، ماده آلی و نیتروژن کل و خصوصیات بیولوژی شامل تنفس و فعالیت آنزیم اوره آز اندازهگیری شدند مقایسه میانگین سطوح تراکم برای مقدار تنفس و فعالیت آنزیم اوره آز نیز نشان داد سطح تراکم طبیعی به ترتیب با میانگین 18/47 میکروگرم دی اکسید کربن و 08/65 میکروگرم آمونیوم به ازای یک گرم خاک بیشترین مقدار را داشت و نمونههای با تراکم طبیعی با میانگین 131/0 درصد بیشترین مقدار نیتروژن را نسبت به نمونههای با تراکم بیشتر داشتند. به طور کلی نتایج نشان داد که با افزایش تراکم خاک، شاخص مقاومت مکانیکی خاک افزایش یافته و با تغییر pH، فعالیت میکروبی خاک تغییر میکند، به طوری که تنفس خاک و فعالیت آنزیم اوره آز کاهش یافته و در نتیجه نیتروژن کل خاک کاهش مییابد.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102212_961e3ef3e3731d7691eb30e636c84863.pdf
2015-08-23
189
197
10.22092/ijsr.2015.102212
اوره آز
تراکم خاک
تنفس خاک
گندم
مواد آلی
نیتروژن
سحر
اخوان فومنی
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان
AUTHOR
محمود
شعبانپور
m_shabanpur@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پیشبینی دمای لایههای خاک با استفاده از مدلهای سری زمانی
رژیمدماییخاکتأثیرمستقیمیبررشدگیاهان،گوناگونیآنهاوفعالیتهای زیستی درخاکدارد. به علت کمبود دادههای اندازهگیری شده دمای خاک، تخمین یابازسازی آنهاازاهمیتبالاییدربررسیهایزیستاقلیمیوکشاورزی برخوردار است. دمایخاکدرعمقهایمختلف،دارایرفتارزمانیومکانی متفاوتیمیباشد. در این تحقیق سعی شد با استفاده از سریهای زمانی دمای خاک در عمق 5 تا30 سانتیمتر در ایستگاه فرودگاه همدان بین سالهای آماری 1996 تا 2008 به صورت ماهانه پیشبینی شود. نتایج نشان داد که دمای خاک از مدل فصلی SARIMA پیروی میکند. در مدل بهینه، مقدار R2و RMSEبه ترتیب برای عمق 5 سانتیمتر برابرSARIMA(2,0,0)(2,0,0) ،96/0و 63/1 سانتی گراد، عمق 20سانتیمتر برابر SARIMA(1,0,0)(1,0,0) 98/0 و 49/1 سانتی گراد و عمق 30 سانتیمتر برابر SARIMA(1,1,0)(1,1,1) ، 97/0 و 56/1 سانتی گراد به دست آمد. با توجه به تخمین مناسب مدل، دمای خاک برای سالهای 2009-2013 پیشبینی گردید که نشانگر تغییرات جزئی در روند دمای خاک در این دوره میباشد.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102213_0b244c029f2e94ce4225a85efe33ec9f.pdf
2015-08-23
199
210
10.22092/ijsr.2015.102213
دمای خاک
مدل SARIMA
بهناز
ختار
1
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
امید
بهمنی
omid_bahmani@yahoo.com
2
استادیار دانشگاه بوعلی سینا
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پویایی جریان گازهای خاک در ارتباط با ریزتوپوگرافی چاله و کپٌه در یک جنگل پهنبرگ
هدف تحقیق حاضر، بررسی پویایی جریانهای دی اکسید کربن، متان و نیتروز اکسید در ارتباط با تغییرپذیری برخی مشخصههای خاک در سنین مختلف چاله و کپٌه، ریزتوپوگرافی حادث شده از ریشهکن شدن درختان، میباشد. به این منظور، قطعه شاهد سری لالیس واقع در استان مازندران پیمایش شده و تعداد 24 درخت ریشهکن شده از گونه راش شناسایی شد. سن چاله و کپٌه معادل سن خشکهدار در نظر گرفته شد و بر همین اساس، 6، 7، 5 و 6 خشکهدار به ترتیب به چاله و کپٌههای جوان، میانسال، بالغ و کهنسال اختصاص داشته است. نمونههای خاک از سه موقعیت بالای کپٌه، ته چاله و زیر تاج پوشش بسته و از عمق 15 - 0 سانتیمتری گرفته شد. برخی مشخصههای فیزیکوشیمیایی و بیولوژی خاک (بافت، محتوی رطوبت، کربن آلی، نیتروژن کل، تعداد و زیتوده کرمهای خاکی) در محیط آزمایشگاه اندازهگیری شد. نتایج حاکی از آنست که چالهها (55/0 میلیگرم دی اکسیدکربن ، 10/0 میلیگرم نیتروز اکسید و 32/0- میلیگرم متان در متر مربع در روز) در مقایسه با کپٌهها (19/0 میلیگرم دی اکسیدکربن ، 03/0 - میلیگرم نیتروز اکسید و 52/0- میلیگرم متان در متر مربع در روز) مقادیر بیشتری از گازهای دی اکسید کربن و نیتروز اکسید را تولید کرده و همچنین مقادیر کمتری از گاز متان را جذب میکنند. با گذشت زمان، قابلیت تولید دی اکسید کربن و نیتروز اکسید و همچنین جذب گاز متان توسط چاله و کپٌهها افزایش مییابد. نتایج این بررسی میتواند در ارزیابی و مدیریت بوم نظامهای جنگلی باد افتاده مورد توجه قرار گیرد.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102214_3fffe0354570071388f6ef993843a186.pdf
2015-08-23
211
220
10.22092/ijsr.2015.102214
درختان ریشهکن شده
راش
دی اکسید کربن
متان
نیتروز اکسید
یحیی
کوچ
yahya.kooch@yahoo.com
1
استادیار گروه جنگلداری
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی و مواد مادری بر برخی ویژگیهای خاک
تغییرات کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی تحت کشت بهطور معنیداری میتواند بر خصوصیات خاک تاثیر گذارد و فرآیندهای تشکیل خاک را تغییر دهد. به منظور بررسی اثرات کاربریهای مختلف بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک، پنج منطقه کوهستانی شامل بیجارباغ (سنگ مادر گرانیت)، زمیدان (سنگ مادر آندزیت بازالت)، علیسرود (سنگ مادر فیلایت)، خرما (سنگ مادر آندزیت بازالت) و لیل (سنگ مادر بازالت آندزیتی) در شهرستان لاهیجان و لنگرود انتخاب شدند. هر منطقه داری پوشش جنگلی بودهکه در مجاورت آن باغ چای میباشد. در هر کاربری یک پروفیل شاهد حفر و در سه نقطه اطراف آن، نمونهبرداری از عمق (30-0 سانتیمتری) انجام شد. این مطالعه در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری و مواد مادری اثر معنیداری برویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک داشتند. تغییر کاربری (از جنگل به باغ چای) بهطور معنیداری مقادیر رس، سیلت، جرم مخصوص ظاهری و اکسید آهن آزاد (Fed) را بترتیب با میانگین 12%، 5/10%، 17%، و 5/5 درصد، افزایش و مقادیر شن، واکنش شیمیایی، کربن آلی، کلسیم + منیزیم تبادلی ، پتاسیم تبادلی ، ظرفیت تبادل کاتیونی، اکسید آهن بیشکل (Feo)، تنفس میکروبی و جمعیت باکتری را بترتیب با میانگین 7/3%، 11%، 7/17،9/29%، 6/32%، 3/18%، 24%، 34%،و 22 درصد، کاهش داد.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102215_21c2a829a99eafd5366f54714ab77ff6.pdf
2015-08-23
221
231
10.22092/ijsr.2015.102215
تنفس میکروبی
جنگل تراشی
کربن آلی خاک
سنگ مادر
جمعیت باکتری و قارچ
حسن
رمضانپور
1
دانشیار دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
نجمه
رسولی
2
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه گیلان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر گونههای سفیدپلت، توسکای قشلاقی و دارتالاب بر برخی ویژگیهای شیمیایی خاک در اراضی جنگلی آستانه اشرفیه
این تحقیق به منظور بررسی اثر گونه غیر بومی دارتالاب در مقایسه با گونههای بومی سفیدپلت و توسکای قشلاقی بر خصوصیات شیمیایی خاک درمنطقه صفرابسته آستانه اشرفیه انجام گردید. طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی با دو فاکتور (1) نوع پوشش درختی با سه سطح (2) عمق نمونهبرداری در دو سطح و در سه تکرار بود. برای نمونهبرداری خاک در هر تکرار پلاتهای 100 متر مربعی انتخاب شده و از چهارگوشه و مرکز هر پلات در هر عمق، نمونه خاک برداشته شد. نمونههای هر عمق با یکدیگر مخلوط شده و یک نمونه مرکب جهت آنالیزهای شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شد. تعدادی ازویژگیهای خاک نظیر pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن کل، اسید هومیک و فولویک، آهک معادل و نسبت کربن به نیتروژن اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که خاک هر سه پوشش گیاهی از نظر pH اختلاف معنیداری نداشتند ولی بینسایر پارامترهای اندازهگیری شده اختلاف معنیداری وجود داشت. کم بودن میزان هدایتالکتریکی خاک را میتوان به وجود سنگ مادر آبرفتی و همچنین بالا بودن میزان بارندگی در منطقه و نزدیکی آن به رودخانه سفیدرود و در نتیجه آبشویی فراوان در خاک نسبت داد. پوشش جنگلی دارتالاب نسبت به دو توده جنگلی بومی توسکا و سفیدپلت باعث افزایش معنیدار مقدار کربن آلی، نیتروژن، اسیدهومیک و فولویک در خاک شده بود. از آنجایی که تفاوت میان اثر ترکیب گونههای جنگلکاری شده بر خواص خاک در هر دو عمق خاک دیده میشود، میتوان علت این اختلافها را بیشتر به خاطر وجود تفاوتها در خواص شاخ و برگ، کمیت و کیفیت لاشبرگ، فرایندهایی که در کف جنگل روی میدهد و همچنین تفاوت در عملکرد ریشهای و بازگشت عناصر غذایی دانست. به علاوه نسبت کربن به نیتروژن در خاک تحت پوشش توسکای قشلاقی کمترین مقدار بود که بیانگر افزایش فعالیت بیولوژیکی و تثبیت نیتروژن در خاک این توده است. بنابر این میتوان نتیجهگیری کرد که درخت دارتالاب در مدت زمان بیش از 3 دهه اثرات ثانویهای در خاک ایجاد کرده و بررسیهای دقیقتری در سال های آتی نیاز است. یا با استفاده از شاخصهای بیولوژیکی و بیوشیمی که پاسخ سریعتری به تغییرات محیطی میدهند اثر گونههای مختلف درختی بر کیفیت خاک مطالعه شود.
https://srjournal.areeo.ac.ir/article_102217_1a5b7d229a0c0a3aa732f02779137f5c.pdf
2015-08-23
233
241
10.22092/ijsr.2015.102217
پوششهای جنگلی
کربن آلی
نیتروژن کل
شیرین
صیقلانی
1
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان
AUTHOR
حسن
رمضانپور
2
عضو هیئت علمی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
احسان
کهنه
3
دانشجوی دکترای تخصصی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR